English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4161 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
cost of sales U قیمت تمام شده کالای فروش رفته
flea markets U بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
flea market U بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
cost records U مدارک قیمت تمام شده مدارک تعیین ارزش
price determination U تعیین قیمت
appraisals U تعیین قیمت
appraisal U تعیین قیمت
selling price U قیمت فروش
sale price U قیمت فروش
appraisals U تعیین قیمت کردن
appraisal U تعیین قیمت کردن
administered price U قیمت تعیین شده
resale price U قیمت فروش مجدد
fixed selling price U قیمت ثابت فروش
sopt price U قیمت فروش نقدی
total revenue U قیمت کل فروش یک کالا
batch costing U تعیین قیمت سفارش کالا
cost prices U قیمت تمام شده
cost price U قیمت تمام شده
spot price U قیمت تمام شده
spot price U قیمت برای فروش فوری
commodity agreement U تثبیت مشترک قیمت فروش
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
agricultural price policy U سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
assessment U تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
assessments U تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
cost ledger U دفتر قیمت تمام شده
basing point pricing U قیمت تمام شده کالا
cost of goods manufactured U قیمت تمام شده تولید
prime cost U قیمت تمام شده محصول
cost reduction U تقلیل قیمت تمام شده
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
declared value U قیمت اعلام شده به منظور تعیین مالیات
appraising U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraised U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraises U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraise U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
factor cost U قیمت تمام شده عامل تولید
at the full landed cost price U قیمت تمام شده کالا در مقصد
mark-down U قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
mark-downs U قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
auction sale without reserve U فروش به وسیله حراج بدون ذکر قیمت پایه
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
collusion U برای تعیین قیمت مشترک و یا تقسیم بازار کالامیان خود
quantity theory of money U نظریهای که به موجب ان قیمت هرکالا با مقدار پول تعیین میشود
flattest U تنظیم نرخ قیمت که تمام استفادههای از یک مکان را می پوشاند
To sell at coast price . U مایه کاری حساب کردن ( به قیمت تمام شده )
flat U تنظیم نرخ قیمت که تمام استفادههای از یک مکان را می پوشاند
dumping U فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی
cost plus contract U قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
fair trade laws U قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
cartel U توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartels U توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
bundles U فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
bundle U فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
bundling U فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
maintenance U قرارداد با شرکت تعمیری که بررسیهای مرتب و تعمیر با قیمت مخصوص در صورت خرابی دارد
bundles U بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundle U بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundling U بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
pos U سیستمی که از ترمینال کامپیوتری در سایت نقط ه فروش برای ارسال الکترونیکی یا کترول مشابه به قیمت گذاری محصول و... استفاده میکند
current maturity U قیمت دفتری دارایی در موقع فروش یا تبدیل مظنه روز نرخ روز
close price U دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
pile height U ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
open policy U بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
loss leader U بفروش میرسد کالایی که به منظور جلب توجه مشتری زیر قیمت تمام شده بفروش می رسد
cost of goods purchased U قیمت تمام شده کالای خریداری شده
cost accounting U حسابداری قیمت تمام شده حسابداری صنعتی
point of sale U سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
bear U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
cost accounting U حسابداری قیمت تمام شده حسابداری هزینه حسابداری صنعتی
knot ratio U نسبت تعداد گره [این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
coefficient of determination U ضریب تعیین
determination coefficient U ضریب تعیین
treasure U ذی قیمت
high priced U پر قیمت
valuing U قیمت
quotations U قیمت
price U قیمت
priceless U بی قیمت
values U قیمت
value U قیمت
wage price guideline U قیمت
nominal U کم قیمت
invalued U بی قیمت
valueless U بی قیمت
PR U قیمت
At the price of. At the cost of . U به قیمت
cost U قیمت
set (one) back <idiom> U قیمت
equivalent U هم قیمت
equivalents U هم قیمت
cost,insurance,freight and exchange(cif& U قیمت
wage price spiral U قیمت
quotation U قیمت
above rubies U بی قیمت
price limit U حد قیمت
worth U قیمت
price line U خط قیمت
bourse U قیمت
cif U قیمت
prices U قیمت
all in price U قیمت کل
coefficient of determination U ضریب تعیین کننده
price stabilization U ثبات قیمت
incentive price U قیمت محرک
basis U قیمت واحد
incentive price U قیمت تشویقی
price support U تایید قیمت
price support U حمایت قیمت
price system U نظام قیمت
price tag U اتیکت قیمت
price ratio U نسبت قیمت
supply price U قیمت عرضه
supply price U قیمت تولیدکننده
price reduction U کاهش قیمت
offering price U قیمت پیشنهادی
price responsiveness U کشش قیمت
target price U قیمت موردنظر
list price U قیمت فاکتور
price stability U تثبیت قیمت
price stability U ثبات قیمت
least price U حداقل قیمت
support price U قیمت حمایتی
last price U قیمت اخر
price stabilization U تثبیت قیمت
just price U قیمت منصفانه
just price U قیمت عادلانه
prices U قیمت گذاشتن
price theory U نظریه قیمت
standard price U قیمت پایه
sopt price U قیمت روز
slash U قیمت را شکستن
equilibrium price U قیمت تعادل
ruling price U قیمت روز
slashed U قیمت راشکستن
slashed U قیمت را شکستن
slashes U قیمت راشکستن
slashes U قیمت را شکستن
sale price U قیمت حراج
historical cost U قیمت متعادل
historical cost U قیمت بازار
highest price U بیشترین قیمت
highest price U بالاترین قیمت
shadow price U قیمت سایهای
sopt price U قیمت نقد
slash U قیمت راشکستن
standard price U قیمت استاندارد
pricer U قیمت گذار
spot price U قیمت نقدی
prizer U قیمت گذار
purchase money U قیمت جنس
reasonable price U قیمت معقول
price U قیمت گذاشتن
reasonable price U قیمت عادله
regular price U قیمت عادی
apprise U قیمت کردن
apprises U قیمت کردن
apprising U قیمت کردن
minimum charge U حداقل قیمت
repurchase price U قیمت بازخرید
half price U نصف قیمت
high value U گران قیمت
price list U لیست قیمت
net price U قیمت خالص
lump sum U قیمت مقطوع
unit price U قیمت واحد
underpricing U کم قیمت گذاشتن
price adjustment U تعدیل قیمت
price ceilings U سقف قیمت
price ceilings U حداکثر قیمت
price ceilings U تثبیت قیمت
price chiseling U تقلب در قیمت
price control U کنترل قیمت
quote U قیمت دادن
quoted U قیمت دادن
quotes U قیمت دادن
unit price U واحد قیمت
trade price U قیمت صنفی
Recent search history Forum search
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
1To be capable of quoting
1party all night sleep all day
2تعریف فونتیک چیست؟
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
4express, overexpression
1preppy
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com